سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاری که از دستمون بر میاد؟؟؟؟؟؟؟

برای این که دور هم جمع باشیم یه وبلاگ دست و پا کردم
صفحه خانگی پارسی یار درباره

به این میگن تئاتر؟

حالا میخوام چند تا عکس از تاتر ی که به تعطیلی کشیده شد بذارم :

15 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

 

1 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

2 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

3 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

4 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

5 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

6 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

7 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

8 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

9 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

10 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

11 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

12 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

14 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

16 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

17 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

18 8910221425 L600 تئاتر جنجالی هدا گابلر / توقیف تئاتر و احضار  کارگردان به دادسرا

میدونید ... من عاشق تاتر م اما وقی این عکسا رو دیدم فهمیدم که هیچکس به تاتر به عنوان ی هنر نگاه نمیکنه ازش سو استفاده میکنن ! اصلا نمیتونم تحمل کنم !


تست شخصیت شناسی

 

سلام امروز داشتم ایمیل هایی رو که برام اومده بود چک میکردم حیفم اومد اینو نذارم یه خرده قدیمیه اما جالبه!

شخصیت خود را محک بزنید

به این تست شک نکنید. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست. کافى است کمى با دقت به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و عنوان جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید تا بتوانید طبق اختصاص امتیازاتی که برای هر گزینه از سوالات مشخص شده، امتیازهایى که گرفته اید را جمع بزنید. سپس سراغ نتیجه گیری بروید و شخصیت واقعی خودتان را دریابید ...

حاضرید ؟

پس شروع کنید :


1. چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟

الف- صبح
ب - عصر و غروب
ج - شب


2. معمولاً چگونه راه مى روید؟

الف- نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند
ب - نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم
ج - آهسته تر، با سرى صاف به روبرو
د - آهسته و سر به زیر
ه - خیلى آهسته


3. وقتى با دیگران صحبت مى کنید؛

الف- مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید
ب - دستها را در هم قلاب مى کنید
ج - یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید
د - دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید
ه - با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف میکنید


4. وقتى آرام هستید، چگونه مى نشینید؟

الف- زانوها خم و پاها تقریباً کنار هم
ب - چهارزانو
ج - پاى صاف و دراز به بیرون
د - یک پا زیر دیگرى خم


5. وقتى چیزى واقعاً براى شما جالب است، چگونه واکنش نشان مى دهید؟

الف- خنده اى بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده
ب - خنده، اما نه بلند
ج - با پوزخند کوچک
د - لبخند بزرگ
ه - لبخند کوچک


6. وقتى وارد یک میهمانى یا جمع مى شوید؛

الف- با صداى بلند سلام و حرکتى که همه متوجه شما شوند، وارد مى شوید
ب - با صداى آرامتر سلام مى کنید و سریع به دنبال شخصى که مى شناسید، مى گردید
ج - در حد امکان آرام وارد مى شوید، سعى مى کنید به نظر سایرین نیایید


7. سخت مشغول کارى هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلى یا شخصى آن را قطع مى کند؛

الف- از وقفه ایجاد شده راضى هستید و از آن استقبال مى کنید
ب - بسختى ناراحت مى شوید
ج - حالتى بینابین این 2 حالت ایجاد مى شود


8. کدامیک از رنگ هاى زیر را بیشتر دوست دارید؟

الف- قرمز یا نارنجى
ب - سیاه
ج - زرد یا آبى کمرنگ
د - سبز
ه - آبى تیره یا ارغوانى
و - سفید
ز - قهوه اى، خاکسترى، بنفش


9. وقتى در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتى دراز مى کشید؟

الف- به پشت
ب - روى شکم (دمر)
ج - به پهلو و کمى خم و دایره اى
د - سر بر روى یک دست
ه - سر زیر پتو یا ملافه


10. آیا شما غالباً خواب مى بینید که:

الف- از جایى مى افتید
ب - مشغول جنگ و دعوا هستید
ج - به دنبال کسى یا چیزى هستید
د - پرواز مى کنید یا در آب غوطه ورید
ه - اصلاً خواب نمى بینید
و - معمولاً خواب هاى خوش مى بینید



. . .

. .

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

امتیازات :



سؤال اول:
الف (2 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (6 امتیاز)

سؤال دوم:
الف (6 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (7 امتیاز)، د (2 امتیاز)، ه (1 امتیاز)

سؤال سوم:
الف (4 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (5 امتیاز)، د (7 امتیاز)، ه (6 امتیاز)

سؤال چهارم:
الف (4 امتیاز)، ب (6 امتیاز)، ج (2 امتیاز)، د (1 امتیاز)

سؤال پنجم:
الف (6 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (3 امتیاز)، د (5 امتیاز)، ه (2 امتیاز)

سؤال ششم:
الف (6 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (2 امتیاز)

سؤال هفتم:
الف (6 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (4 امتیاز)

سؤال هشتم:
الف (6 امتیاز)، ب (7 امتیاز)، ج (5 امتیاز)، د (4 امتیاز)، ه (3 امتیاز) و (2 امتیاز)، ز (1 امتیاز)

سؤال نهم:
الف (7 امتیاز)، ب (6 امتیاز)، ج (4 امتیاز)، د (2 امتیاز)، ه (1 امتیاز)

سؤال دهم:
الف (4 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (3 امتیاز)، د (5 امتیاز)، ه (6 امتیاز)، و (1 امتیاز)


خب، امتیازهایتان را جمع زدید؟
 اکنون عدد به دست آمده را با نتیجه گیریهای زیر مقایسه کنید و شخصیت خودتان را بشناسید



نتیجه گیرى :


اگر امتیاز شما بالاى 60 است:

دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بى نهایت سلطه جو مى دانند، گرچه شما را تحسین مى کنند و به ظاهر مى گویند "کاش من جاى تو بودم!" اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه اى عمیق و دوستانه بى میل و فرارى هستند.

اگر از 51 تا 60 امتیاز دارید:


بدانید دوستان شما را تحریک پذیر مى دانند، بدون فکر عمل مى کنید و سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته مى شوید، علاقه مند به رهبرى جمع و تصمیم گیریهاى سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمى آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره مى دانند. کسى که همه چیز را تجربه و امتحان مى کند، از ماجراجویى لذت مى برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهى تان لذت مى برند.


اگر از 41 تا 50 امتیاز به دست آوردید:


به خود امیدوار باشید، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب مى بینند. شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتارى خوبى بهره مند هستید. فردى مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر مى رسید. قادر هستید به موقع باعث شادى و خوشى دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزوم بهترین کمک بر اعضاى گروه هستید.


اگر 31 تا 40 امتیاز نصیب شما شد:


بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق، ملاحظه کار و اهل عمل هستید. همه مى دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگى با دیگران باب دوستى را باز نمى کنید. اما اگر با کسى دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست مى شوید اما سخت تر دوستى ها را رها مى کنید.


اگر تنها از 21 تا 30 امتیاز را کسب کردید:


در نظر سایرین فردى زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهى اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بى نهایت ملاحظه کار به نظر مى رسید. زحمتکشى که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش مى کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه اى و آنى هرگز نظر نمى دهد. دیگران مى دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را مى سنجید و سپس تصمیم مى گیرید.

و اگر کمتر از 21 داشتید:


دیگران شما را خجالتى، عصبى و آدمى شکاک و دودل مى دانند شخصى که همیشه سایرین به عوض او فکر مى کنند، برایش تصمیم مى گیرند و از او مراقبت مى کنند. کسى که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهاى گروهى و ارتباط با افراد دیگر را ندارد.

 


سیر تکاملی پسرها

  

ترم اول:

لباسهایتان اتو کشیده است!میخواهید شاگرد اول شوید تا هم پول خوابگاه را ندهیدو هم برای بر و بچه‌ها، کلاس بگذارید!

چون هنوز کسی شما را نمیشناسه و شما هم متقابلا" کسی را نمیشناسید.

شاگرد دوم میشوید!! پول خوابگاه هرگزکم نمیشود.حتی ربع هم نمیشود.

هنوز کلاس نذاشته، از سوی دانشجویان دیگر به عناوین مهمی چون :

بچه مثبت، سوسول، بچه مرغوب، درازگوشخوان! گاگول و قشنگ، مفتخر میشوید.

 

 

ترم دوم:

چون شاگرد ممتاز نشدید حسابی خورده توی برجکتان!

تازه فهمیده‌اید اول شدن راهکارهای مخصوصی را میطلبد!

میخواهید خیلی چیزها را به خیلی‌ها ثابت کنید و به بعضی‌ها مشت محکمی بزنید!

خط اتوی لباسهایتان هنوز باقی مانده تلاش میکنید همه واحدهایتان را با نمرات متوسط پاس کنید.

 

 

ترم سوم:

بی‌خیال معدل و نمره میشوید. میگوئید همینکه یاد بگیرم کافیست.

اصلاً خر ما از کرگی دم نداشت!

تلاش میکنید هر طور شده واحدهای باقیمانده را حتی با نمرات متوسط پاس کنید.!!!

تصمیم راسخ میگیرید در طول ترم درس بخوانید ولی عمراً همچین اتفاقی نمی‌افتد و نخواهد افتاد!

شب است و سکوت است و ماه است و تو و جزوه های تکمیل نشده و تکالیف کُپ نزده!

حداقل 3 واحد می‌افتید.

ترم چهارم:

به آب و آتش میزنید تا 3 واحد عقب مانده را جبران کنید.

دوباره فقط شب امتحان درس میخوانید مشروط میشوید!! مبارک است!

بالاخره این شتری است که در خانه همه میخوابد.

 

ترم پنجم:

به خودتان قول شرف میدهید حتماً درس بخوانید!! صرفاً بخاطر وجدانتان و پاسخ به زحمات خانواده!

به پیشنهاد یکی از نارفیقان میروید یک سایت اینترنتی را طراحی میکنید چون کار فرهنگی را دوست دارید!

ولی خیلی زود میفهمید خیلی‌ها دوست ندارند. خیلی‌ها هم مدام شبیخون میزنند

حالتان را میگیرند. سایت‌تان را فیلتر میکنند.

شب امتحان علاوه بر جزوه های تکمیل نشده، گزارشهای تکمیل نشده، سایت هم اضافه میشود

قوز بالا قوز! دوباره مشروط میشوید.

 

ترم ششم:

هنوز آدم نشده‌اید!! کار فرهنگی خفن انجام میدهید! قاط میزنید!

از مسئولین انتقاد میکنید! به فرهنگسازان گیر میدهید!!!

بالاخره دغدغه‌های فرهنگی در اولویت امورند!

عمراً آدم نشدید. حقتان است! برای بار سوم با اجازه بزرگترها بله!! هت تریک میکنید!

آبروی شما جلوی بر و بچه‌ها و در و همسایه میرود، چون به دلیل سه بار مشروطی متوالی

اخراج شده و اسم شما را توی تمام بوردها میزنند!! بی‌انصاف‌ها!!

از بن لادن و براد پیت هم مشهورتر میشوید!

اسم شما توی کوچه و محله هم ورد زبان شاباجی خانم و باقر بزاز میشود!!

تلافی میکنید! برای استاد مربوطه و مسئولین محترم در دستشویی‌های مربوطه شعرهای نامربوط مینویسید!!

بعد میروید تعهد میدهید! یک تعهد به آموزش کل و یک تعهد به خودتان که بروید درس بخوانید و آدم شوید

و بی خیال کار فرهنگی شوید و این امر خطیر را به فرهنگسازان بی‌بدیل دفتر فرهنگ واگذارید

تا تداخل قوا صورت نگیرد.

ترم هفتم:

عمراً کار فرهنگی کنید! دیگر کار بی‌فرهنگی هم نمیکنید!! خدا میزند پس سرتان و عاشق میشوید!!

بابا تریپ لاو، تریپ تایتانیک، فال حافظ و دل برای از من و ... و خیابان طالقانی و سینما عصر جدید

و پیتزا آنگولا و حرفهای اولترا مدرن، سانتی‌منتالیسم و قلبهای صورتی تیر خورده و موی تن تن!

شعارهای اولترافمینیستی میدهید! حرفهای شبه روشنفکری میزنید!

سعی میکنید بچه مثبت و خوب باشید و خوبی‌تان را به همه ثابت کنید!

تیپ‌های دوم خردادی میگیرید به همه لبخند میزنید اما قیافه‌تان مانند منگل‌ها میشود چون ابزار شادی ندارید!!

لاف در غربت و ...! دلباخته میشوید!! تابلو میشوید!! بدبخت میشوید! مشروط میشوید!

اخراج قطعی میشوید! فرم شماره 5 میگیرید. میروید خیابان پاسداران

اتاق شماره 20سازمان مرکزی یک جای کار بیست!

التماس میکنید، لابه میکنید! لابی میکنید، حتی کپی حلقه نامزدیتان را هم ضمیمیه میکنید!

بعضی‌ها را خوشحال میکنید!!

پس از یک قرن مجوز ادامه تحصیل شما به واحد مربوطه میرسد!! چون برخی آئین‌نامه‌ها در برخی

شرایط زمانی دچار قبض و بسط تئوریک و عملیک میشوند و با توجه به اینکه تا خرداد سال...

زمان زیادی نمانده یهو یه بخشنامه جدید می‌آید و با استناد به آن شما به دوره پاره‌وقت منتقل میشوید!!

یعنی تا آخرالزمان مشکل اتمام سنوات ندارید! مشروط بر اینکه معدل کل‌تان از 10 کمتر نشود

و مشروط بر اینکه قول بدهید سال ... خوش بگذرد!!

تصمیم میگیرید روی قلبتان بنویسید: من عشق مشق بیلمیرم و دیگر جنگولک‌بازی فرهنگی

در اینترنت رو بی‌خیال!! چون تصمیم گرفته‌اید فارغ‌التحصیل شوید. به بعضی‌ها یه قولهایی میدهید.

ترم هشتم:


سیر تکامل...

سیر تکامل دختران دانشجو...

 

ترم 1 – اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ – س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها error میدهد – چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند!

 

پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال gf نباشید چون اولاً پا نمیدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد (یکی در هر 10 میلیون سال) همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!

فقط برای عملیات قضای حاجت به wc می روند ، طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد ، به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند!

 

تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند ، سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند – در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند – متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند!

به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشود ولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد ، سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند ، کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود!

نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند ، اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته – دو سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند! (استغفرالله)

ترم 3 – به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند ، به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده wc قضای حاجت نیست!

سوژه خنده پیدا می کنند ، همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند – می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد – تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود و در جواب سلام شما میگویند سلام!

ترم 4 – با واژه bf آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند – ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید ، در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به wc میروند!

همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند ، شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه (نکته: اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه 2- شما خوشتیپید 3 – یالا مخشو بزن دیگه چلمن)

شروع میکنن به نوشتن جزوه – هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا (خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن (آره جون خودت ، بیچاره پدر ، مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست) در جواب سلام شما میگویند: سلام – چطوری؟ خوبی؟

ترم 5 – یکی از این موجودات خوش خط و خال (bf) را به دست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!

اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با wc کار دارند چون bf دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند (چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که bf دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا)

کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد – از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است (اینجاست که میگن مردونگی مرده) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!

یک میز اختصاصی برای خودشان و bf شان در تریا دانشکده رزرو است ، تابلو میشوند – کارکنان محترم حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند!

سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند و در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه) می گویند: اوا … سلام ببخشید حواسم نبود (طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست)

ترم 6 – خیلی تابلو میشوند – عاشق میشوند – مشروط میشوند !!!

ترم 7 – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند – در عشق شکست میخورند – مشروط میشوند !!!

ترم 8 – دوباره آدم میشوند – دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند (من لذت می برم میبینم این جوونا رو …….) جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است ، مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند – در به در دنبال شوهر میگردند و به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند !!!!


تعدادی از نامههای بچهها به خدا

لازم نیست نگران من باشی 



image001bache.jpg




اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟
تعدادی از نامه‌های بچه‌ها به خدا


خدای عزیز! شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
لاری


خدای عزیز! اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم.
میگی

 
خدای عزیز! شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم.
نان


خدای عزیز! در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟
جین


خدای عزیز! آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
لوسی


خدای عزیز! آیا تو واقعاً می‌خواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
نورمن

 
خدای عزیز! چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟
جان

 
خدای عزیز! آیا تو واقعاً منظورت این بوده که « نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟ » اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
دارلا


خدای عزیز! بخاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود !!!!
جویس


خدای عزیز! لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هیچ چیز او تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی.
بروس

 
خدای عزیز! فکر می‌کنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
روث

 
خدای عزیز! من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
با عشق کریس
 

خدای عزیز! ما خوانده‌ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دینی یکشنبه‌ها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط می‌بندم او فکر تو را دزدیده.
با احترام دونا
 

خدای عزیز! لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می‌کنم.
دین


خدای عزیز! هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی، دیدم. اون واقعاً معرکه بود.
اجین